اگر با فیلسوفی آشنا شوی که بتواند پاسخ خیلی از سؤالهای اساسی تو را درباره زندگی و موضوعهای مهمی که ذهنت را مشغول کرده، بدهد، آنوقت چهطور؟ اگر دانشمندی بتواند چیزهایی خارق العاده درست کند و مسئله های پیچیده ریاضی و هندسه و نجوم را به خوبی برایت توضیح بدهد، یا اگر با شاعری آشنا شوی که شعرهای خیلی خوبی گفته باشد...حالا فکرش را بکن با آدمی آشنا شوی که همه این کارها را کرده باشد و همه این ویژگیها را داشته باشد...
میگویی غیر ممکن است؟ اما باور کن چنین کسی واقعاً وجود داشته، یک آدم واقعی اما نابغه؛ آدمی که حدود 400 سال پیش زندگی میکرده، در زمان شاهعباس صفوی؛ و تو هم حتماً اسمش را شنیدهای: «شیخ بهایی».
نام اصلیاش بهاءالدین محمدبن حسین عاملی بوده؛ سال 925 خورشیدی در بعلبک لبنان به دنیا آمده و در همان کودکی همراه پدرش، که اولین استادش هم بوده، به ایران مهاجرت کرده. از همان اول او و خانوادهاش مورد توجه شاهطهماسب و بعد هم شاهعباس صفوی قرار گرفتند و بعدها شاهعباس او را شیخ الاسلام، وزیردربار و رئیس تشریفات خودش کرد. شیخ بهایی هم از این فرصت استفاده کرده و با استفاده از دانش و تواناییهای زیادی که داشته، کارهای زیادی برای مردم انجام داده و در عین حال آثار زیادی هم از خودش باقی گذاشته؛ در کنار 95 کتاب و رسالهای که نوشته، آثار معماری شگفتانگیزی هم طراحی کرده که هنوز هم که هنوز است دانشمندان نتوانستهاند راز بعضی از آنها را کشف کنند.
خب، حالا بگو نسبت به این آدم چه احساسی داری؟ نسبت به آثارش چهطور؟ امروز سوم اردیبهشت، روز بزرگداشت شیخ بهایی است و به همین مناسبت برنامههایی در جاهای مختلف برگزار میشود، اما کاش توجه به این دانشمند و حکیم بزرگ بههمین یک روز محدود نمیشد؛ راستش را بخواهی، خیلی از آثار شیخ بهایی خراب شده یا در حال خراب شدناند؛ از طرفی هم کمتر جایی درباره آثار او و ویژگیهایشان چیز دقیقی نوشته و ثبت شده و اطلاعاتی که درباره او وجود دارد، خیلی ضد و نقیض هستند. مثلاً خیلیها طراحی و ساخت بناهای معروفی مثل منارجنبان، سیو سه پل و خیلی از ساختمانهای زیبا و خارقالعاده دیگر اصفهان را که در دوران صفوی ساخته شدهاند، به او نسبت میدهند. حتی درباره جزئیات روش ساخت بعضی از آنها، مثل «مدرسه چهارباغ»، روایتهای دقیقی وجود دارد: این که چهطور شیخ بهایی توانسته پی بنای این ساختمان را روی خاکی لجنمانند، آنقدر محکم بریزد که ساختمانی به این عظمت، بعد از این همه سال همچنان سالم باقی مانده است؛ اما هیچکدام از اینها به دقت ثبت نشدهاند، طوری که بتوانیم مطمئن باشیم دقیق و درست هستند.
اما چیزی که به هر حال میتوانیم دربارهاش مطمئن باشیم، این است که او در زمان خودش کارهای مهم زیادی کرده و در ساخت خیلی از بناهای مهم این دوره تاریخی نقش اساسی داشته است. به همین دلیل هم هست که این دانشمند حکیم بزرگ، در تمام دنیا شناخته شده و حتی هنوز هم از خیلی از کتابهای او برای آموزش در دانشگاهها استفاده میشود. «یونسکو»، سازمان تربیتی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد هم به خاطر خدمتی که شیخ بهایی به علم نجوم کرده، سال 2009 میلادی را سال نجوم و شیخ بهایی اعلام کرده است.
عکس: یوشیتا رقمی
حتماً نام «مسجد امام» را در میدان نقشجهان اصفهان شنیدهای و میدانی که صداها در نقطه خاصی از آن، هفت بار تکرار میشوند. این ویژگی مسجد را یکی از شاهکارهای شیخ بهایی میدانند؛ آخر میگویند این ساختمان را شیخ بهایی طراحی کرده، هر چند که معمار آن کس دیگری بوده. در ضمن این مسجد دقیقاً در جهت قبله ساخته شده، در حالی که تا پیش از آن، مردم اصفهان بر سر جهت دقیق قبله با هم اختلاف داشتهاند. یک ساعت آفتابی سنگی هم در حیاط این مسجد قرار دارد که ساخت آن را به شیخبهایی نسبت میدهند.
زایندهرود و سیوسه پل اصفهان
یکی از شاهکارهای شیخ بهایی، طرح سیستم کامل و دقیق آبرسانی به محلههای شهر اصفهان و روستاهای اطراف این شهر است. او نقشه دقیق اصفهان و منطقههای اطراف آن را آماده کرد؛ کاری که حالا متخصصهای نقشهبرداری انجام میدهند؛ از طرفی هم مقدار بارندگی را در این منطقه دقیقاً محاسبه کرد و بعد نقشه مادیها را کشید - راهآبها یا نهرهایی که آب رودخانه زایندهرود را به همه منطقهها میرساندند. شیخ بهایی مسیر، شیب و اندازه مقطع این نهرها را کاملاً محاسبه کرده بود تا به هر باغ، محله و منزل بهطور دقیق، به اندازه مورد نیازشان آب برسد و اینطوری مشکل و اختلافهای چندین ساله مردم این منطقه بر سر سهم آب، حل شد. شیوه تقسیم آب زاینده رود و میزان سهم هر منطقه در طوماری ثبت شده بود که به آن طومار شیخ بهایی میگویند. این کانالهای آبرسانی یا همان مادیها، هنوز هم در کوچهپسکوچههای شهر اصفهان دیده میشوند.
عکس: یوشیتا رقمی
مطمئنم اگر شیخ بهایی الآن زنده بود، سرش خیلی شلوغ میشد و در سراسر دنیا و به خصوص کشورهایی که با کمبود سوختهای فسیلی مواجه هستند، حمامهای زیادی میساخت! آخر چه کسی بدش میآید که حمام خانهاش تنها با یک شمع گرم بشود؟! در شهر اصفهان حمامی وجود دارد که آب آن، تنها به وسیله یک شمع گرم میشده است و به عنوان یکی از شگفتانگیزترین ساختههای شیخ بهایی در دنیا شناختهشده. درگذشته خزینهها (همان حمام خودمان!) به وسیله تولید انرژی گرمایی از چوب ، زغال، نفت ، پیه حیوان ها و ...گرم میشدند و این که بشود آب را با روشی به جز مصرف سوخت، گرم کرد، کاری غیرممکن به نظر میرسیده است. اما این که این حمام چگونه کار میکرده، سؤالی است که هنوز بر سر جواب آن اختلافهای زیادی وجود دارد . بعضیها اعتقاد دارند در واقع برای یافتن این راز بود که چند دهه قبل این حمام خراب شد و از کار افتاد! گفته میشود که حمام دارای سیستم لولهکشی از جنس سفال بوده که گازهایی مثل متان و اکسیدهای گوگردی (که قابلیت اشتعال زایی دارند) را به مشعل خزینه حمام هدایت میکرده است. این گازها از فاضلاب بناهای اطراف به سمت حمام هدایت میشدند. البته عدهای هم وجود عصارخانهای ( محلی برای تهیه روغن از دانه های روغنی مثل کنجد و کرچک و ...) را در نزدیکی حمام، دلیلی میدانند برای این که از روغن آن به عنوان سوخت و گرم شدن آب حوضچه استفاده میشده است.
بعد از گذشت بیش از 400 سال، رعایت اصول شهرسازیدر طرح شهر نجفآباد، دیده میشود: تعیین مسیر خیابانها، شکل دادن به محلهها و تعیین مکانهای مرکزی شهر. در نجفآباد هنوز ارگی وجود دارد به نام «ارگ شیخ بهایی» که به آن «هفتبرج خارون» هم میگویند و ساخت آن را به شیخ بهایی نسبت میدهند. هفت برج این بنا، با 14 متر ارتفاع، برای جمع کردن کودهای حیوانی (کبوترها) طراحی و ساخته شدهاند. فضای این مجموعه از نظر هندسی خیلی دقیقی تقسیم بندی شده و زاویه برجها نسبت به هم و نسبت به دیوارها طوری تعیین شده که همه اجزای آن همراه با سر در ورودی، منظرهای زیبا بهوجود آوردهاند. حالا این مجموعه را بازسازی و به مجموعهای فرهنگی- تفریحی تبدیل کردهاند